تاریخ:7 ماه و 4 روز ه.م
یه روز یه مهاجره بعد از 7 ماه(!)میخواسته برای اولین بار تو استرالیا بره به یک برنامهء یک شبهء کمپینگ.قبل از حرکت داشته کیسه خواب و بقیه وسیله ها رو توی کوله می چیده . به خودش میاد میبینه داره بطری اسمیرینُف رو تو هفت تا سوراخ قایم میکنه که نگیرنشون!
(کی؟ من؟!)
------------------
پی نوشت:
از من بپرسی میگم یه چیزایی هیچوقت از کلهء آدم بیرون نمیره .فقط اتفاقی که میفته اینه که کم کم یاد میگیری جوری خوب نقش بازی کنی که انگار بیرون رفته!
آی من قربونت برممممممممم....خیلی بامزه بود
خیلی باحال بود :))
:))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
یکی از دوستان از فرانسه برمی گشت. با خودش دو شیشه شراب آورده بود. زنش تمام مدت توی فرودگاه دست به دامن چهارده معصوم بود که نگیرنشون
:))
واااااااااای مانا اینو خیلی دوست داشتم. واقعا همین است که می گی
man yechizi shabihe ino tu avalin party dar tajrobe kardam, vaghti yeho sedaye music boland shod, ,, nakhoda bolabd goftam, kam konin yevaght amaken nayaad!!!