آووووو ایران!

میگه: ور آر یو فرام؟

میگم: ایران.

اول با لبخند میگه آوو ایران و این "آوو ایران" رو با همون آوایی میگه که میگن آوو Germanyیا مثلا آوو Sweden یا حتی آوو Turkey !

بعد از چند ثانیه که یک کم بیشتر به خودش میاد و دوباره تو ذهنش مرور میکنه میگه

آوووووووووو ایرااااان!! و اینبار "آوووووووووو ایرااااان" رو با اون آوایی تلفظ میکنه که میگن آوووووووو Lebanon یا آوووووووو  Iraq یا آووووووووو Afghanistan .


و من عقب عقب رفتنش رو می بینم از پشت صدای گرم و  لبخند مهربونش.

.

.

چرا به کودک درونش حق ندم که عقب عقب بره وقتی خبر اولِ کشور امن و  آرومش عکس ِ نمایندهء کشور من کنار هواپیمای بدون سرنشین با قابلیت هدفگیری مواد منفجره به سمت دشمنه!؟

نظرات 20 + ارسال نظر
tone5749 دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:39 ب.ظ http://pcc2010.mihanblog.com

دوست عزیز وب جالبی داری اگر با تبادل لینک موافق هستی منو بنام عمومی لینک کن وخبر بده

بهار سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:53 ب.ظ http://depression.blogsky.com/

اوووو....

بابک شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:40 ب.ظ

لطیفه

چون مانا قرار است جای خاصی در وبلاگش به لطیفه های من بدهد من هم فعالیت را بیشتر می کنم (اگر حکایتها تکراری است پوزش را بپذیرید)
دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کردیم تا همسرتون رو نجات بدیم. اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون برای همیشه فلج شده. ما ناچار شدیم هر دو پا رو قطع کنیم، چشم چپ رو هم تخلیه کردیم... باید تا آخر عمر ازش پرستاری کنی، با لوله مخصوص بهش غذا بدی، روی تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زیرش رو تمیز کنی و باهاش صحبت کنی... اون حتی نمی تونه حرف بزنه، چون حنجره اش آسیب دیده...
با شنیدن صحبت های دکتر به تدریج بدن مرد شل می شود، به دیوار تکیه می دهد. سرش گیج می رود و چشمانش سیاهی می رود.
با دیدن این عکس العمل، دکتر لبخندی می زند و دستش را روی شانه مرد می گذارد.
دکتر: هه! شوخی کردم... زنت همون اولش مُرد

بابک دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:04 ب.ظ

پاسخ خانمها به لطیفه خشن پیشین

آقا داشته میمرده هی تو رختخواب از جا می پریده و به زنش میگفته: عزیزم چقدر من به تو بد کردم و تو انقدر با من مهربونی خیلی پشیمونم عذاب وجدان داره منو میکشه
زن میگه: عزیزم راحت باش استراحت کن من همه چیز را می دونم و تو رو می بخشم.
اما هی مرده بلند می شده و میگفته عزیزم نمی دونی من چه بدی هایی کردم و زن میگه اشکالی نداره و ...
هی این مورد تکرار میشه آخرش زن به شوهر میگه عزیزم استراحت کن اگر نخوابی زهر خوب اثر نمی کنه!!!

افسون پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:07 ق.ظ

خوشم میاد که از نظرتون هیچ اشکالی نداره اگه آمریکا و انگلیس و بقیه کشورها هزار تا بمب اتمی داشته باشن و به دیده تحقیر به بقیه دنیا نگاه کنن و حق خودشون بدونن این سلاح ها رو ، ولی از نظر حضرات، ایران غلط می کنه بخواد موشک داشته باشه واسه مقابله با دشمن. نمی دونم این عقده حقارت و خود کم بینی و خارجی آدم حسابی بینی کی میخواد تموم بشه که اگه تموم بشه نصف بدبختی های ما از بین میره

یکی پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:43 ق.ظ

یکی می گفت اخیرا برخی از برادران محترم آن طوری با نام دختران (به ویژه نامهای فارسی) کامنت می گذارند!

همون یکی پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:47 ق.ظ

حالا بگید موشک برای دفاعُ است. جی میل چرا قطع است؟؟

مانا پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:35 ق.ظ

افسون:
میدونی عقب موندگی چیه به نظر من؟همین که موشک بشه عامل اعتماد به نفس پیدا کردن ما تو دنیایی که اینهمه چیز برای اینکه آدم سرش رو بالا بگیره هست.
آره تو حق داری. مشکل اساسی ما عقدهء حقارت و خود کم بینی ماست.ما خودمون رو باور نداریم چون توی مملکتمون کسی ما رو باور نداشت.چون کوچکترین چیزهایی که یه آدم به عنوان "حق"های انسانی میشناسه اونجا حق ما نبود.
افسون عزیز حق ما فقط در حق"موشک و بمب اتم"داشتن خلاصه نمیشه.
اعتماد به نفس از دست رفتهء بچه هایی که توی مدرسه هاشون برای پوشیدن جوراب قرمز کتک میخوردن یا بخاطر جور دیگه ای فکر کردن از جایی به اسم "دانشگاه" اخراج میشدن،با موشک و بمب اتم بهشون بر نمیگرده.

mahsa پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:40 ق.ظ

خانوم یا آقای افسون...

اگه آدم حسابی‌ از نظر تو کسیه که تمام دنیا رو با خودش دشمن بدونه...اونوقت آره،خارجیا آدم حسابی‌ نیستن....اما بهت بگم....از نظر من خارجی‌ آدم حسابیه،چون حقتو محترم میشمره،چون بهت نگاه ناراحت کننده نمی‌کنه،چون بخاطر اینکه باهاش هم عقیده نیستی‌ تو زندان نمیکندت،چون رشوه دادن و رشوه گرفتن رو بلد نیست و هزاار دلیل دیگه ضمنا....خوش بحالت که نصف بدبختیت با خارجی‌ آدم حسابی‌ ندیدن کم می‌شه،،،،چون بدبختیاأی که من تو ملت ایران دیدم چیزأییه که حالاحالاا‌ها تموم شدنی نیست،تو معلومه حسابی‌ بهت سرویس میدان و نفست از جای گرم در میاد که مثل بقیه حضرات راحت نشستیو تنها دغدغت ساختن بمب و موشک واسه دشمن فرضیه

افسون پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:05 ب.ظ

جناب آقا یا خانم "یکی" . ادبیات تیپیک یه آدم غیرمنطقی رو داری. هرکی مخالف منه اسمشو میذارم اونوری و با خیال راحت بهش انگ می چسبونم. من اسمم مستعاره ولی مثل اسمم دخترم و نمی دونم منطورت از اونوری دقیقا چیه واگرنه بهت می گفتم که اونوری هستم یا نه . حداقل من با یه اسم واقعی دارم نظر میدم نه مثل تو با یه ضمیر مبهم. در ضمن من هم مثل شما با قطع شدن جی میل و فیلترینگ اینترنت مخالفم ولی این چه ربطی داشت به حرف من در مورد حق ایران برای داشتن سلاح در دنیایی که مدعیان صلح و دوستی توش بمب اتم دارن و ازقضا ازش استفاده هم کردن ؟!
البته این عادت رو نه فقط در تو که در خیلی دیگه از هموطن ها دیدم. تا بهشون میگی سلاح , میگن خب باشه ولی جی میل رو چی میگی ؟. عزیز من آدم میتونه با یه بخش از یه کلیت ( مثلا حکومت ایران) موافق باشه و با یه بخش دیگه اش مخالف. گرچه فکر میکنم این مساله برای امثال تو کار عجیب و دور از ذهنی به نظر برسه. چرا ؟ چون سخت تره. سخت تره اگه من بخوام تیکه به تیکه یه چیز رو بررسی کنم و نسبت بهش موضع داشته باشم. در عوض راحت تره که اگه با یه قسمت از اون چیز مخالف بودم کلشو سریع بذارم تو کتگوری چیزهایی که باهاشون مخالفم و اگه با یه تیکه اش موافق بودم هم دیگه زحمت بررسی بقیه اش رو به خودم ندم و سریع با کلیتش موافق باشم. متاسفانه دید شما یه همچین دید کتگوریکال سهل انگارانه ایه.
مانا جان, باهات موافقم راجع به اینکه به انحا مختلف اعتماد به نفس ما از جانب حکومتمون آسیب دیده. دقیقا همین چیزهایی رو که تو میگی باهاشون موافقم. منم تو دانشگاه نتونستم حرف مخالف بزنم. منم تو دبیرستان نتونستم جوراب قرمز بپوشم. و به همه این چیزا انتقاد دارم. خیلی هم انتقاد دارم. به خیلی چیزهای دیگه هم انتقاد دارم. به حجاب اجباری انتقاد دارم. به فسادی که تو دم و دستگاه های دولتی موج میزنه انتقاد دارم و به خیلی چیزای دیگه. من نمیگم که بمب و موشک باید بشه مایه اعتماد به نفس ما. اتفاقا کلا با جنگ و جنگ طلبی مخالفم. فقط دارم میگم تو دنیای که کله گنده هایی توش هستن که ادعای صلح طلبیشون کون خر رو پاره کرده و خودشون هزار هزار کلاهک هسته ای و کوفت و زهر مار دارن, ما نباید به خاطر داشتن بمب و موشک شرمنده باشیم. همین. اگر اونا حق دارن سلاح داشته باشن چرا ما نداشته باشیم ؟ و اگه کلا داشتن هر جور سلاح بده (که من عقیده ام اینه) پس کلا همه نباید داشته باشن.
عقب موندگی ما به خاطر این نیست که عامل اعتماد به نفسمون شده موشک ( که به نظرم نشده). به خاطر یه عقده حقارتیه که نمی دونم از کجای تاریخ ما دچارش شدیم. عقده حقارت در برابر خارجی ها و احساس خودبزرگ بینی در برابر هموطن هامون. من حرفم اینه که خیلی از بدبختی هامون تقصیر حکومت نیست. تقصیر خودمونه. درسته که حکومت وظیفه داره بستر رشد فرهنگی جامعه رو فراهم کنه ( ور در این زمینه به نظرم بسیار افتضاح داره عمل می کنه و گه زده به خیلی از جنبه های فرهنگی) ولی پس وظیفه خود ما چی میشه ؟ دولت باید بهمون یاد بده که تو صف همدیگه رو هل ندیم ؟؟ دولت باید بهمون یاد بده که وقتی داریم تو آپارتمان زندگی می کنیم سر و صدار گوش خراش تولید نکنیم ؟ ما که ادعامون فلانجای خر رو پاره می کنه که فلانیم و بیساریم این چیزای پیش پا افتاده رو رعایت می کنیم ؟ خارجی ها با فرهنگن. بله. یه قسمتیش به خاطر اینه که قانون رو مو به مو رعایت می کنن و مثل ما هزار جور تفسیر شخصی ازش ندارن. قانون طرح ترافیک قانون بدیه ؟؟ کی رعایتش می کنه ؟ از وقتی قرار شده با دوربین محدوده طرح رو چک کنن بیا و ببین ملت چه جنگولک بازیهایی در میارن واسه اینکه دوربین پلاکشونو نگیره. اینا هم گردن اینه که اعتماد به نفسمون گرفته شده ؟یا به خاطر اینه که خودمون رو خداوندگار عالم می دونیم و قانون شکنی رو نشونه کول بودن ؟. خارجیه با فرهنگه به خاطر اینکه سعی می کنه بهت تنه نزنه و اگه احیانا زد یه لبخند و یه اکسکیوز می تحویلت میده. نه مثل اینجا که تو فروشگاه یارو با ترولی هی از پشت میزنه بهت و وقتی نگاش می کنه زل زل نگات می کنه و یه چیزی هم ازت طلبکاره. اینو هم حکومت باید بهمون یاد بده ؟ اینم به خاطر اعتماد به نفس لگدمال شده مونه ؟؟ مایی که ادعای روشنفکری می کنیم چند بار تو حال مستی پشت رل نشستیم و احساس باحال بودن هم کردیم ؟؟
من فکر می کنم این که همه تقصیرها رو گردن یه لولو خورخوره ( حکومت,مدرسه, پدر,....) بندازیم و شروع کنیم به غر زدن خیلی راحته. مساله اینه که همه چی اینقدر تک عاملی و راحت نیست. اگه الان جامعه مون بی فرهنگه همونقدر که تقصیر حکومته ( که هست) تقصیر من و توی نوعی هم هست.
مانا جان , ممنون از اینکه فضای کامنت دونیت رو در اختیارم قرار دادی.

mahsa جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:28 ق.ظ

افسون

فراموش نکن اینکه فرهنگ کشورمون درست نمی‌شه دقیقا مربوط می‌شه به حماقت و تصمیمات نادرست حکومت.در مورد یک نمونه کوچیک مثل طرح ترافیک یا استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی،من نوعی وقتی‌ میبینم اگه بخوام با اتوبوس یا مترو برم هیچ تخمینی از اینکه کی‌ میرسم یا اصلا بهم میرسه یا زیر دست و پا لهٔ نمیشم از شلوغی، رو بزنم...ترجیح میدم قانون رو دور بزنم و از کارم جا نمونم..یا مثلا وقتی‌ کارمند دولت گرسنه و نیازمند باشه،رشوه خوری رو یاد میگیره و وقتی‌ تو کارت گیر اون کارمند باشه رشوه دادن رو یاد میگیری. بله،از نظر من هم اگه همه مسائل و مشکلات ملت و مملکتمون حل شد و پول اضافه آوردیم،آره..هیچ هم بد نیست ما هم بمب اتم و موشک بسازیم و آدم به فضا بفرستیم.

بعدشم ببینم...اگه یه رفیق ناهنجار داشته باشی‌ که همش میگه تو با من دشمنی...اون یکی‌ با من دشمن،من همتون رو میکشم،من نابودتون می‌کنم،اونوقت به نظرت درسته که اسلحه داشته باشه؟

افسون جمعه 12 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:47 ب.ظ

خانم مهسا
ترجیح میدم با کسایی که فکر می کنن من نفسم از جای گرم بلند میشه و حسابی بهم سرویس میدن و مثل بقیه حضرات راحت نشستم و تنها دغدغه ام ساختن بمب اتمه ( همگی نقل به مضمون) دهن به دهن نشم. اینو باید از جواب ندادن به کامنت قبلیت می فهمیدی.

همون یکی شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:15 ب.ظ

به لطف روز قد.س اینترنت بنده افتضاح بود امروز توانستم ایمیل چک کنم
اما بعد:
۱. «یکی» به همان اندازه «افسون» مبهم است
۲.تقصیر آن فضایی است که نمیگذارد افراد با هویت واقعی اظهار نظر کنند
۳. با یک موشک نمی شود به قول خودت به جنگ هزاران موشک رفت. مگر کره جنوبی و غیره موشک و بمب اتم دارند؟؟
۴. پول مملکت را نباید صرف نگهداری حکومت کرد آن هم مملکتی که این قدر مشکلات دارد

افسون شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:42 ب.ظ

بله دقیقا تقصیر همون فضاییه که نمیذاره آدما با مشخصات واقعی اظهار نظر کنن. یه طرفش آدمایی هستن که اگه ضد حکومت اظهار نظر کنی میبرنت به ناکجا آباد،ولی اونطرفش هم آدمایی هستن مثل همین مهسا که تا یه نظر مخالف می شنون هزار تا افترا بهت می بندن. من با اونوریا تا حالا روبرو نشدم ، اما با امثال مهسا زیاد سر و کار داشتم.آدمایی که ادعای دموکراسی دارن ولی تحمل شنیدن حتی یه حرف مخالف رو هم ندارن. بله ، از ماست که بر ماست. راستش بخش ۳ رو نفهمیدم. بله معلومه که با یه موشک نمیشه به جنگ هزارتا رفت ولی خب که چی ؟ مساله اینه که یه کسی داره به چشم بیگ برادر به همه عالم نگاه می کنه و غلطی رو که خودش کرده و داره می کنه واسه بقیه ممنوع اعلام می کنه.
معمولا پول مملکت صرف نگهداری حکومت نمیشه، این حکومته که پول مملکت رو صرف نگهداری همون مملکت میکنه. با این حال اگه منظورت اینه که این حکومت به خاطر مشکلاتی که داره نباید ادامه پیدا کنه من هم با حرفت موافقم هم مخالف. موافق از این جهت که مسلما این حکومت مشکلات زیادی داره و من دوست دارم که این مشکلات حل بشه و حکومت بهتری داشته باشیم ( حالا این حکومت بهتر میتونه ورژن اصلاح شده همین حکومت باشه و یا یه حکومت دیگه) ، مخالف از این جهت که هیچ آلترناتیو مشخصی وجود نداره. بله همین الان اگه بیان به من بگن قراره فردا حکومت جدیدی بیاد با این مشخصات و مختصات ( که از مشخصات و مختصات حکومت فعلی بهتر باشه از دید من ) من با کله موافقم، ولی با اینکه صرفا با این حکومتا مخالف باشیم و ندونیم که آلترناتیومون چیه مخالفم.

سعید یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:40 ق.ظ

بحث های خیلی خوبی مطرح شده که به راحتی نمیشه ردشون کرد چون هر کدوم یه نکات درستی به نظر من توش هست. فقط کاش یه کم لحن ها مهربون تر و غیر احساسی بود. به نظر من حکومت ایران یه مشکلی داره که مقایسه اون با کشورهای دموکراتیک کار درستی نیست. که مثلا بگیم چون آمریکا بمب داره ایران هم باید داشته باشه، تفاوت اینجاست که در کشورهای غربی تسلیحات نظامی پشتوانه دفاع ملی هستند، به این معنی که سیستم دموکراسی امکان گردش مسالمت آمیز قدرت را فراهم می کنه و حکومت تا حدود زیادی تحت نظارت افکار عمومی، رسانه ها و احزاب مخالفه و بنابراین تسلیحات نظامی کارکرد داخلی چندانی نداره و بیشتر یه ابزار در مقابل تهدیدات خارجیه. برعکس در کشوری مثل ایران قدرت نظامی بیشتر کارکرد داخلی داره و حکومتی که مثلا به بمب اتم دست پیدا کنه می تونه خیلی راحتر موقعیت خودش را تثبیت کنه و همه ی مخالفان را سرکوب (شبیه کره شمالی). پروژه اتمی ایران یه امر بیشتر داخلی است ولی به دلیل عدم دموکراتیک بودن حکومت، تهدیدی برای منطقه و دنیا نیزهست. خلع سلاح دنیا گرچه می تونه یه هدف دراز مدت باشه ولی در شرایط فعلی بیشتر برای امنیت دنیا خطرناکه تا مفید باشه در حالی که کنترل هسته ای ایران به تقویت دموکراسی و پیشرفت ایران و امنیت جهان کمک خواهد کرد.

mahsa یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:22 ق.ظ

افسون

این چیزا رو ننوشتم که باهام دهن به دهن بشی‌...حرف من نیش داره آره...اما نمیتونی‌ بگی‌ که حق نمیگم.

مانا یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:32 ق.ظ

افسون
1-با وجود اینکه در این مورد خاص در مورد تسلیحات نظامی ایران باهات موافق نیستم و نظرم به نظر سعید در این مورد نزدیکتره اما با نگاهت در مورد جدا جدا دیدن اجزاء کلیتی که باهاش موافق نیستیم خیلی موافقم.به نظرم این نگاه کاملا نگاه شجاعانه ایه چون آدمها اصولا راحت ترن که یک حکم صادر کنن و همه چیز رو در دسته بندیهای تعریف شده قبلی خودشون قرار بدن.هربار به چالش کشیدنِ این اجزاء و جدا دیدنش از اون کل ،کار انرژی بر و سختیه که معمولا ماها بهش تن نمیدیم.چون راحت ترو امن تریم اگه تو دسته بندی های تعریف شدهء خودمون بمونیم و مرتب توی همین گروهها ،همدیگه رو تایید کنیم و برای فکر کردن در مورد نظرات مخالف و نقاط ضعف مون انرژی صرف نکنیم.
2-در مورد بحث خارجی-آدم حسابی بینی و نقش آدما توی ایران برای "تغییر" فرهنگ ،جدا از نقش حکومت:
من نظرم شبیه تو بود و نقش"خودمون"رو خیلی پررنگ و حتی پررنگ تر از عامل قانونگزار و مجری قانون میدیدم.اما از وقتی اومدم اینجا نظرم خیلی تغییر کرده.خیلی بیشتر از قبل اعتقاد پیدا کردم به نقش تعیین کنندهء قانونی که درست و کامل اجرا میشه به بالا بردن تدریجی فرهنگ آدمهای اینجا.
یه پستی قبلا دراین باره نوشته بودم به اسم"قانون ما-قانون اینا"
وقتی چیزی به اسم "قانون" و "حق"مفهوم پیدا میکنه،آروم آروم یه الگویی تو ناخودآگاه ذهن آدما شکل میگیره.چیزی که روزهای اول اسمش رعایت قانونه اما کم کم به قول اریک برن از قسمت"بالغ"ذهن آدما وارد حوزهء"والد" میشه بعنی همون باید-نباید هایی که نهادینه شده و تبدیل شده به چیزی به اسم فرهنگ.همونی که ممکنه به اشتباه فکر کنیم خارجی ها از روز ازل داشتن و ما نداشتیم.

علیرضا یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:49 ب.ظ

جو چرا این جوریه پس؟
فکر کردم نظرات یه وبلاگ دیگه اس!
.
.
.
بعد مگه موضوع ربطی به آدم حسابی بودن خارجی ها و حق موشک و اعتماد به نفس داره؟ یا واقعاً من یه مطلب دیگه رو خوندم؟

آووو- همونطوری که رشتی های خودمون می گن-

مانا یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:27 ب.ظ

نه علیرضا آدرسو درست اومدی!داشتیم "گفتمان"میکردیم با بچه ها
خوب موقعی رسیدی .یه کم زودتر میومدی ممکن بود یه مشت تو دماغت بخوره ;)

میم پاک یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:20 ب.ظ

گفتا تو از کجایی؟ که آشفته می نمایی؟ گفتم منم غریبی از کوی آشنایی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد