تاریخ:10 ماه و 20 روز ه.م
این روزهای من خیلی برای رفتن عجله دارند.کفشهای کتانی ام را پوشیده ام و نفس زنان دنبالشان میدوم.
ثبت که هیچ،فرصت کافی برای بودنشان هم ندارم.
گاهی از سر استیصال به اینجا سر میزنم.... خدا را چه دیدی شاید مانای مهاجر چیزی نوشته باشد.
واقعا اینقدر تند دنبال کارت میدوی؟
خوبه!!!
برات خوشحالم :)
اگه این یعنی زندگی روی دور افتاده خوشحالم/خوشحالیم :)
سیاوش:آره والا همین قدر!ولی مشکل حجم کارم نیست .مشکل جدید بودن این مرحله ست برای من که باعث میشه انقدر لازم باشه بدوم
علی:(البته نمیدونم کدوم علی!)
والا روی دور که چه عرض کنم فعلا زندگی روی دور تند افتاده!میترسم نوارم گیر کنه همین روزا ;)
.....
و خوشحال شدم که خوشحال شدین برام