مهم نیست چقدر بزرگ شده باشی.همیشه تو زندگی روزایی هست که باید یکی برات لالایی بخونه.
پی نوشت۱:
اگه شماهم یه روزی مثل من به لالایی احتیاج پیدا کردین لینک دوتا لالایی قدیمی رو اینجا گذاشتم
پی نوشت۲:
چه ربطی داشت؟-فعلا اینجوریم دیگه ،خاطرات مهاجرتم نمیاد
هر رو تاش رو می ریزم رو گوشیم برای شبایه مورد نیاز و خیلی مرسی :)))))))))
لایک هزار تا
قربون تو قابلی نداشت
(;
نه!!!!!!!!!!!!!!!!!
خیلی دردناک بود
مخصوصا دومی
من سریع خاموشش کردم
خودم کم مستعد حال خراب هستم؟؟؟
من این لالایی نوری رو هم ذیل لالایی ها مورد نیاز در چنان روزایی توصیه می کنم:
http://www.facebook.com/video/video.php?v=1149375191440
ولی بهار، با همه دردناکی، تو اون شبِ دردناک "تنها" آهنگی بود که میتونستم گوش بدم.مدت طولانی توی اینترنت گشتم و همهء لالایی های قدیمی رو دانلود کردم و برای خودم گذاشتم.
علیرضا:
آره اینم اتفاقا تو اون لیستم بود
کدوم شب دردناک؟
من که نمی دونم کدوم شب دردناک؟
اصلا واسه چی یه خبری از خودت نمیدی؟
مگه نگفتم بیا ویرچوال دورهمیو کنیم؟
چرا اصلا هیچ هیچ هیچ توجهی به من نمیکنی؟....
چه میدونم بابا!این چه زندگی ایه اصلا
من که میام oovoo تو هیچوقت آنلاین نیستی آخه
حتما قرارشو میذاریم تو این هفته
لطیفه پریروز:
طفلی در آغوش دایه بدهیبتی می گریست. دایه گفت: نترس من با توام. بچه گفت: من از خودت می ترسم.
لطیفه دیروز:
مادره برای بچه اش لالایی می گفت. پس از چند دقیقه بچه به مامانش گفت: مامان میشه ساکت بشی می خوام بخوابم.
لطیفه امروز:
همین وضعیت فعلی است.