استفادهء ابزاری از یک وبلاگ 2(رابطهء موسیقیایی)

پارسال پستی گذاشته بودم اینجا به اسم استفادهء ابزاری از یک وبلاگ. پستی بود راجع به سندروم موسیقیایی من که توش دنبال دوتا آهنگ میگشتم که فقط ملودی شون رو میدونستم. از کامنتهایی که برام گذاشته بودن یکی از اون دوتا آهنگ رو تونستم پیدا کنم که اسمش"دختر لچک ریالی"بود. آهنگ دوم رو نتونسته بودم پیدا کنم.چند روز پیش بعد حدود 11 ماه کامنتی روی این پست برام اومد.

کسی که نمیدونم کیه از یک جای دنیا که نمیدونم کجاست تاریخچه و فایل این آهنگ رو که از روی صفحه گرامافونش به mp3منتقل کرده اینجا برای مانای مهاجر آپلود کرده و فرستاده.

دوست عزیز ناشناس من،آهنگ رو گوش کردم. اینو اینجا نوشتم فقط واسه اینکه بگم آهنگی که برام فرستادی اون اجرایی از تل زعتر که دنبالش بودم نیست اما من رو به اندازهء یک فیل از این رابطه مشعوف کردی.خیلی باحالی.

 ضمنا از اونجایی که سندروم موسیقیایی من به یه نیشگون بنده تا دوباره عود کنه، مجبور شدم ایندفعه از یه راه دیگه برای پیدا کردن این آهنگ استفاده کنم. الان توضیح میدم که ببینین این سندوم تا چه حد جدیه! :)

رفتم یه اپلیکیشن روی گوشی آیفونم نصب کردم به اسم پیانیست که موبایلمو تبدیل به یه پیانو کوچولو میکنه.. بعد ملودی اون آهنگ رو روی پیانوی کوچولوم درآوردم و زدمش.

 فایل ضبط شده ش رو هم گذاشتم اینجا که اگه مسافر دیگه ای از این کوچه رد شد و فایل این آهنگ رو داشت به دستم برسونه.

موسیقی صبحگاهی ما!

یک سال و 5 ماه و 7 روز ه.م

چند بار تاحالا به این برو بچه های درختی تذکر دادیم کله صبح روزای تعطیل پارتی نگیرن ولی خب 

همینه دیگه.دور همیم کلا :)


اینم لینک پارتی برو بچه ها


پ.ن:

امروز اینجا تعطیل رسمیه به مناسبت روزجهانی کارگر که دیروز بود!چونکه اول ماه می تلاقی کرد به یکشنبه و از اونجایی که تعطیلات برای این رفقای ما حکم ناموس رو داره هر وقت یک تعطیل رسمی به شنبه یا یکشنبه بیفته اینا روز بعدش رو تعطیل میکنن که یه وقت تعطیلی هدر نره خدا نکرده

Family Stickers

یک سال و 4 ماه و 23 روز ه.م


نمیدونم بقیه جاهای دنیا هم اینجوریه یا نه ولی یه چیز بامزه ای که اینجا خیلی زیاد دیدیم این برچسبهاست که ملت پشت شیشه ماشینشون میچسبونن و ترکیب خونواده شون رو نشون میده

از ژانگولری های ایرانی ها

تاریخ:نه ماه و 7 روز ه.م 

 

 

 امروز از محل کار والنتیری قبلیم(همون خانوم پیری های مهربون) این کارت تبریک تولد رو دریافت کردم! طفلکی ها با کلی محبت برام نوشتن و کارت رو پست کردن دم خونه .   

حالا چه جوری باید واسه شون توضیح داد که تو  مملکت ما بخاطر اینکه بچه های نیمه دومی یکسال  زودتر برن مدرسه و یه وقت خدای نکرده از بقیه بچه های فامیل و در و همسایه عقب نمونن ،شناسنامه ها 

 رو تو شهریور میگیرن براشون!  

 .

بیخیالِ توضیح دادن میشم.برام نوشتن یه ایمیل تشکر 

 واسه اینکه روز تولدم به یادم بودن خیلی راحت تره  

Fields of Athenry

 امشب _طبق یک مرض لاعلاج سابقه دار _،چند ساعت  اینترنت رو برای پیدا کردن و دانلود یک آهنگ زیر و رو کردم بعد از ساعتها تلاش بی نتیجه،متوجه شدم که با یک کلیک روی گوشی خیلی خارجی جدیدم میتونم بخرمش! ...و خلاصه در نهایتِ احساس انسان جهان اولی ِ مدرن مصرف گرای استکبار جهانی  بودن، کلیک کردم روش و آهنگ رو خریدم.

دلم نیومد تنهایی گوش بدم بهش:


Fields of Athenry by Jill Anderson


لالایی

مهم نیست چقدر بزرگ شده باشی.همیشه تو زندگی روزایی هست که باید یکی برات لالایی بخونه. 




پی نوشت۱:

اگه شماهم یه روزی مثل من به لالایی احتیاج پیدا کردین لینک دوتا لالایی قدیمی رو اینجا گذاشتم

لالایی-منیر وکیلی

لالایی-منوچهر 

 

پی نوشت۲: 

چه ربطی داشت؟-فعلا اینجوریم دیگه ،خاطرات مهاجرتم نمیاد