هویجوری!

 تاریخ:یک ماه و 25 روز ه.م

دیروز با یه دختر چینی داشتم صحبت میکردم.ازم پرسید کجایی هستی؟ گفتم ایرانی

. دو تا شخصیت مهم رو در ایران رو میشناخت

حدس میزنین کیا رو؟  

اول دوتا حدس بزن بعد بقیه ش رو بخون!

 

خمینی و علی دایی! 

نظرات 10 + ارسال نظر
بهار شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:19 ب.ظ http://depression.blogsky.com/

دو نفری که به ذهنم رسید کیارستمی و صادق هدایت بودن...نمی دونم چرا....!!!
جالبه که همین دوتا رو هم میشناخت. تو خودت دو نفری که از چین میشناسی کیا هستن؟...

تو پشت در وایساده بودی؟
چه زود رسیدی
:)

غزال شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:16 ب.ظ

من فکر کردم میگه احمدی نژاد و مثلا خاتمی یا یکی دیگه ولی فکر می کردم احمدی نژاد و حتما میگه....چه عالی که نگفت....

بهار شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:03 ب.ظ http://depression.blogsky.com/

ما اینیم دیگه آبجی...؛)

بهار شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:46 ب.ظ

حدس منم ا.ن بود و داشتم فکر میکردم اصلا دوس ندارم یه جای دیگه دنیا هم اسم این ملعون رو بشنوم!
راستی آدرست عوض شده که!

کلی داشتم فکر میکردم که بهار پ چرا میگه آدرست عوض شده!فهمیدم تو اون یکی بهاری!
آره بهار جان نقل مکان کردم به اینجا...فضاش خیلی راحت تره...دیگه همینجا میمونم ولی

بهار یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:38 ب.ظ http://depression.blogsky.com/

سلام مانای مهاجر
دیشب خوابتونو دیدم
خواب دیدم اومدین ایران
خونه ما
و من نمی‌خواستم بذارم که برگردین
حتی جوری شد که ما همگی تا استرالیا اومدیم تا شما رو برسونیم و برگردیم. خیلی هم راه نبود. یعنی کمتر از نیم ساعت رسیدیم استرالیا. در حد از اینجا تا پارک وی طول کشید. به بهادر کلی فحش دادم توی خواب و گفتم که اونم وبلاگ بزنه و اگه نمیزنه لااقل گاهی تو وبلاگ تو بنویسه. بهش گفتم که وبلاگ نوشتن مانا خیلی خوب بوده برای کاهش دل‌تنگی ما... ولی هیچ خبری از دری نداریم.
خیلی بوستون کردم... خیلی بغلتون کردم... و آخرش باز دوباره خیلی گریه کردم...
مانا بنویس. میدونم سرت شلوغه ولی وبلاگتو زود به زودتر آپدیت کن و لطفا از دری هم بنویس که داره چیکار می‌کنه. در طول روز چه کارایی میکنین الان؟ ما رو بی خبر نذارین...

سوده یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:28 ب.ظ

:))
علی دایی رو درست حدس زدم:دی
و
خیلی خوشحال شدم که اون یکی ا.ن نیست

نیلوفر یکشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:57 ب.ظ

من فکر کردم میگه خمینی و احمدی نژاد

غزال دوشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:55 ق.ظ

مانا یه چیزی بنویس دیگه ه ه ه دهه ه ه ه ه
چقدر بیام سر بزنم دماغم بسوزه؟؟؟


این جملات کاملا امری بودن....ولی تو راحت باش:))))))))))))))

بوس س س

مهرداد سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:27 ق.ظ http://wosnow.blogspot.com

خمینی و مهرداد آرمانپور.
؟؟!!!!!!! D:

گذر سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:39 ق.ظ http://gozar.blogspot.com

باز خدا پدرشو بیامرزه . یه بار یه نفر از من سراغ صدام رو می گرفت

:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد