نخست وزیر مون اینا!

نخست وزیر شدن. پریروز، پیش پای شما 

 

 

پی نوشت: 

در همین رابطه فرماندارمون اینا

نظرات 1 + ارسال نظر
بهار شنبه 5 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 ق.ظ http://d

چی فکر میکنی مانا؟
چی فکر میکنی؟
اون فکرای ضد زنت که از طرف عمو جلال همیشه بهت نازل میشد چه بلایی سرشون میاد؟ چه تغییری میکنن؟
میتونی هنوز فکر کنی که این تفاوت بین زن و مرد ناشی از ماهیته نه ناشی از محیط؟؟؟؟؟
جدی برام سواله که دیدن این چیزا چه تاثیری روت میذاره؟ آخه یادمه که همیشه از زن بودنت احساس ضعف میکردی و همیشه معتقد بودی که این ضعیف بودنه حقیقت داره و نه تنها حقیقت داره که ریشه تو تفاوت ماهیت داره... حالا چی؟

راستشو بخوای انقدر نهادینه شده قضیه که جور دیگه فکر کردن بهش سخته....زمان میبره بهار این تغییر باورا،زمان میبره شاید به اندازهء دنیا اومدن نوه و نتیجه هامون، تازه اگه اینجا توی استرالیا یا کانادا و آمریکا و اروپا دنیا بیان
صادقانه اگه حسم رو بخوام بهت بگم فکر میکنم جامعهء اینجا هوای زنها رو خیلی بیشتر داره و خب این مسلما خیلی انسانی تره ،خیلی خوب تره خیلی حس بهتری بهت میده اما هنوز حس درونیم بیشتر از اقتدار ، حس ِ بیشتر"حمایت"شدن و بیشتر ساپورت شدنه .نمیدونم... برای من اینجوریه هنوز.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد