تاریخ:6 ماه و 21 روز ه.م
چند روز پیش توی یکی از پارکهای بزرگ اینجا یه فستیوال برگزار شده بود به بهانهء Refugee Dayکه آدما از ملیتها و با برنامه های مختلف توش شرکت کرده بودن: از خوراکی های سنتی کشورا توش بود تا رقصهای بومی و آواز به زبونای مختلف و خلاصه کارای ژانگولری متنوع
یه گوشهء اون شلوغی، زیر آلاچیق یه خانومی نشسته بود وسط یه سری شاخ و برگ داشت به چند تا دختر و پسرکوچولوی آفریقایی یاد میداد چه جوری فقط با شش تا شاخه و چند تا برگِ خشک دراز، سبد درست کنن.منم خودم رو روی زمین وسط بچه ها جا دادم و یاد گرفتم خلاصه.
اینم سبدِ بند انگشتی من:
پی نوشت:حالا میتونم خوشحال باشم که اگه کار گیر نیومد میتونم سبد بفروشم
چه خوشکله سبدت!به ما هم یاد میدی تصویری البته!
مچکرم
.
والا کلی ژانگلولر بازی داشت.تصویری فکر نکنم بشه
ولی میتونم سفارش بگیرم بفرستم براتون P:
وای مانا چه ناز شده
به ما هم یاد بده پیلیییزززززززززززززززززززززززز
خوچگله
من دیروز امتحانام تموم شده بیکار شدم میخوام سبد ببافم خرجم در بیاد:)
مانا یه ذره بگو ما با استعداددیم باور کن من خودم انواع بافت های مو رو بلدم از آفریقایی بگیر تا برجسته و اینا...کلی بلدم(الان میگه به من چه:)))
جالا بگو دیگه مانا جونم
ای هنرمند..
ای بافنده..............
ای خلاق......................
ای کارآفرین..............پس جاب آفر بفرس
;))
:)))
من به تو افتخار می کنم....:)
قربون تو آبجی
ااااااااااااا مانا من به تو افتخار می کنم که ظرف چند دقیقه این همه هنر اقریدنو یاد گرفتی!!!
چاکریم